dell shekaste
bedone sharh
قلبها دریچه نفوذند آنکس که صادقانه نفوذ کند مهمان همیشگی من است
نظرات شما عزیزان:
الان خاطره ی بعدی را مینویسم
باشه عکس عاشقی ام را نشونتون میدم اما شرط داره.
اهل کجایید؟
سن؟
پاسخ:منتظر خاطرتونم
پاسخ:میدونی چرا به دلت نشست چون حقیقت بوده
وچیزی که الانه داره به دست خاک سپرده میشه
کسی که 1روزی خدای من بود براش مهم نبود که دارم مذهب واقعه ای و درستمو عوض می کنم تا شاید اون نره ولی اون موقع فهمیدم اسلامی که شیعه داره یعنی چی
حرف شیعه سنی نیست حرف انسانیت و شعوره که من هیچ از شیعه ندیدم
شما همتون حرف دارین من اگه قسم به سر امام علی نبود تموم اون قرص هارو خورده بودم پس بدون ایمان من به اهل بیت با این که سنیم بیشتر از امثال توا
لعنت به من و احساسم
پاسخ:دوست ندارم بحث بکنم میتونم ولی نه حوصلشو دارم و نه انگیزشو
شما هرطور میخای فکر کن
آزادی بیان داری ولی حق توهین نداری
من مشکلم با بزرگای مذهبتونه نه باشماآقای محترم
که نیازی هم به اثبات ندارم
امیدوارم طبل توخالی نباشین
ادعای ایمان تون با غرورتون باهم تناقض دارن
ایمان وغرور درکنار هم معنا ندارن
پاسخ:منم نیازی به تصدیق شما توی شعورم ندارم
به کسی ربطی نداره که مخاطب شما مشکل داشته وشاید مقصر شما بودی که اونو انتخاب کردی.وآدم نباید تر وخشک رو باهم بسوزونه آقای محترم
همه رو به یه دید نگاه نکنین
خودمون وخودتونم خوب میدونین که شعور شیعه تاچه حده
حرف ندارم عمل دارم اگه روی دینم وسنتم شریعتم تعصب دارم چون جای تعصب داره
خیلی سعی میکنم که روشون قسم نخورم خصوصا بخاطر چیزای چرت ومزخرف ولی اونی که بایستی بدونه میدونه که قسمی نخوردم که امامم توش باشه وبهش عمل نکرده باشم
شمام زاویه دیدتو تغییر بده آقای محترم
بحث نمیکنم سر مذهب کسی باهاش چون دوست ندارم تحمیل کنم به کسی چیزیو ویا ناراحتش کنم جایی که هستم هستن امسال شما ولی اصلا مثل شما نیستن
حداقلش اینه که میدونن چطور صحبت کننواحترام و حد وحدود خودشونو حفظ میکنن
شمام بهتر بری از تعصب بی جاتون کم کنی
من توهینی نکردم که مستحق این توهین شما باشم
بهتونم اجازه نمیدم هر چی از دهن مبارک خارج کردین تحویل من بدین آقا
پاسخ:تا جایی که تونستیم اول وقت خوندیم باشه حتما ادامه میدم
ممنونم
اگه شیطونی نبود که خوب دیگه دلیل وتوجیهی برای گناهانبود
نمازام مطمئنا اول وقت خونده میشد ومشکلی نبود
ممنونم از دعای خیرتون
پیروز باشین
دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی
به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی
بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها
بخوانی نغمه ای با مهر
دعایت می کنم، در آسمان سینه ات
خورشید مهری رخ بتاباند
دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی
بیاید راه چشمت را
سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر
دعایت می کنم، یک شب تو راه خانه خود گم کنی
با دل بکوبی کوبه مهمانسرای خالق خود را
دعایت می کنم، روزی بفهمی با خدا
تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن فاصله داری
و هنگامی که ابری، آسمان را با زمین پیوند خواهد داد
مپوشانی تنت را از نوازش های بارانی
دعایت می کنم، روزی بفهمی
گرچه دوری از خدا، اما خدایت با تو نزدیک است
دعایت می کنم، روزی دلت بی کینه باشد، بی حسد
با عشق، بدانی جای او در سینه های پاک ما پیداست
شبانگاهی، تو هم با عشق با نجوا
بخوانی خالق خود را
اذان صبحگاهی، سینه ات را پر کند از نور
ببوسی سجده گاه خالق خود را
موفق باشی
پاسخ:خوشبختانه خیلی وقته راه خونمو گم کردمو به خالقم رسیدم
به فاصلمونم واقفم
ممنون از دعاهاتون
پاسخ:سلام
ممنون
شکسته نفسی نکنین
سلامت باشین
پاسخ:لینکیدم
ممنون
خب بعدا بیا مطلب بعدی را بخون.خوش حال میشم بیشتر آشنا بشیم.
تو یاهو مسنجر آنلاین میشید؟
لینک ات کردم
پاسخ:منم لینکیدم حتما میام
بله چطور؟
دلـت را بتـکان ...
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همانجا بماند
فقط از لا به لای اشتباه هایت،
یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت ...
دلت را محکم تر اگر بتکانی
تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
و همه حسرت ها و آرزوهایت ...
باز هم محکم تر از قبل بتکان
تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!
حالا آرام تر، آرام تر بتکان
تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
خاطره، خاطره است
باید باشد، باید بماند ...
کافی ست؟نه،هنوز دلت خاک دارد
یک تکان دیگر بس است
تکاندی؟دلت را ببین
چقدر تمیز شد...
دلت سبک شد؟
حالا این دل جای "او"ست
دعوتش کن
این دل مال "او"ست...
همه چیز ریخت از دلت،
همه چیز افتاد و حالا
و حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه
یک قاب تجربه و مشتی خاطره
مشتی خاطره و یک "او"...
خـانه تـکانی دلـت مبـارک
پاسخ:بازم ممنون حتما خوشحال میشم بیام پیشت آجی جون
پاسخ:چشم خانومی
Power By:
LoxBlog.Com |