dell shekaste
bedone sharh
چو دل شد زان او هرگز نمیرد! چو خورد از خوان او هرگز نمیرد! به سر میکردم از عشقش! چودانم! که سرگردان او هرگز نمیرد! تن عاشق بمیرد در جدایی! ولیکن جان او هرگز نمیرد! به دردش گر دلم زین پس می مرد! پس از درمان او هرگز نمیرد! تنم را پر شود پیمانه ی عمر! ولی پیمان او هرگز نمیرد! به زندان عزیزی درشد این دل! که در زندان او هرگز نمیرد! روان اوحدی را هست حکمی! که بی فرمان او هرگز نمیرد.! اوحدی مراغه ای!
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |