dell shekaste
bedone sharh
گفت:تا مرگ!!!؟؟خندیدمو گفتم:من که گفتم تا نداره . گفت:باشه تا پس از مرگ؟؟؟ گفتم :نه نه نه..تاااااااااااااااااااااااا نداره . گفت:قبول تا اونجایی که همه دوباره زنده می شن یعنی زندگی پس از مرگ. باز هم باهم دوستیم تا بهشت٬تا جهنم هر جا که باشه منو تو باهم دوستیم ! خندیدم و گفتم:تو براش تا هر جا که دلت می خواد یه تا بزار٬اصلا یه تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا اما من اصلا براش تا نمی ذارم . نگام کرد٬نگاش کردم٬ باور نمی کرد...می دونستم که اون می خواد حتما دوستی ما یه تا داشته باشه٬دوستی بدون تا رو نمی فهمید. گفت: بیا برای دوستیمون یه نشونه بذاریم . گفتم: باشه تو بذار . گفت: شکلات . هربار که همدیگه رو می بینیم یه شکلات ماله تو یکی مال من٬باشه؟؟گفتم:باشه. هر بار یه شکلات می ذاشتم تو دستش اونم یه شکلات تو دست من،باز همدیگه رو نگاه میکردیم٬یعنی که دوستیم٬دوست دوست...من تندی شکلاتمو باز می کردم می ذاشتم تو دهنمو تند تند می مکیدم.می گفت:تو دوست شکموی منی و شکلاتشو می ذاشت تویه صندوقچه کوچولوی قشنگ . می گفتم:بخورش . می گفت:نه تموم می شه ٬می خوام تموم نشه٬برام همیشه بمونه صندوقش پر از شکلات شده بود٬هیچکدومشو نمی خورد من همشو خورده بودم، گفتم:اگه یه روز شکلاتاتو مورچه بخوره ،اونوقت چه کار می کنی؟؟می گفت:مواظبشون هستم. می گفت می خوام نگهشون دارم تا موقع ای که دوستیم.ومن شکلاتم رو می ذاشتم تو دهنم و می گفتم:نه نه نه تا نداره٬دوستی که تا نداره ۱ سال٬ ۲ سال٬ ۴ سال٬ ۷ سال٬ ۱۲ سال٬ ۱۹ ساله که اون بزرگ شده٬منم بزرگ شدم.من همه ی شکلاتام رو خوردم.اون همه ی شکلاتاشو نگه داشته.اون اومده امشب تا خداحافظی کنه٬می خواد بره ٬بره اون دور دورا ...می گه:می رم اما زود بر می گردم . من می دونم که می ره و بر نمی گرده...... یادش رفت که شکلات به من بده!!!!!من که یادم نرفته٬ یه شکلات گذاشتم کف دستش. گفتم:این برای خوردنه یه شکلاتم گذاشتم اون دستش٬اینم آخرین شکلات برای صندق کوچیکت. یادش رفته بود که صندقی داره واسه شکلاتاش .هر دوتا رو خورد، خندیدم، می دونستم دوستی من تا نداره ٬می دونستم دوستی اون تا داره٬مثل همیشه خوب شد همه ی شکلاتامو خوردم اما اون هیچ کدومشو نخورده حالا با یه صندوق پر از شکلاتای نخورده٬چیکار می کنه؟؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |